سیر نمایشگاهی تا پروانگی
نه سال بیشتر نداشت. یک روز با ناراحتی به مادرش گفت که دلش نمی خواهد ظرف غذای مدرسه اش، با حسین یکی باشد. مادر اول خیال کرد از تقسیم غذا با برادرش ناراحت است و ظرفش را جدا کرد. فردای آن روز اما قاسم سهم غذايش را با بچه هایی که غذا نداشتند، تقسیم کرده بود.