سیر نمایشگاهی تا پروانگی
هر بار که به کرمان که میآمد، نگران امنیتش بودیم و می ترسیدیم ترورش کنند. خودش اما مدام به بقیه تذکر می داد که ( مبادا کاری کنند که من از مردم جدا شوم. بین مردم هیچ اتفاقی برای من نمی افتد.) در مراسم ها خودش جلوی در می ایستاد و به تک تک مردم خوشامد میگفت.